شکاف میان طیف قالیباف با تندروها بر سر مطالبات مردم
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۱۷۲۷۷
طبیعتا کسانی که لباس انقلابی گری پوشیدهاند ولی حرفهای سوپر انقلابی می زنند مورد نقد هستند چون آن ها دارند دو قطبی سازی را افزایش می دهند و بحران درست می کنند اما نخبگان در این مقطع باید از روز اول ضمن بیان نظراتشان مردم را به آرامش دعوت می کردند و از التهابات کم می کردند.
سعید آجرلو فعال سیاسی اصولگرا و سردبیر سابق مجله مثلت و مدیرمسئول روزنامه صبح نو در گفت و گو با خبرگزاری «خبرآنلاین» با موضوع «ریشه های حوادث مهر ۱۴۰۱» می گوید: « باید نهادهای مدنی و سیاسی و احزاب را به عنوان نهادهای واسط بین مردم و دولت تقویت کنیم، همچنین مسئله گفت و گو با نسل جدید و اقناع کردن و به رسمیت شناختن دغدغهها و حرفهایش مسئله خیلی جدی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ریشه اتفاقات اخیر را در چه می بینید؟ آیا تقدم و تاخری بین شعارهای اقتصادی و اجتماعی می بینید؟
به نظر من این مسئله دو وجه دارد، یکی وجه اقتصادی و دیگری وجه فرهنگی و ذهنی است. واقعیت این است که رشد اقتصادی در چند سال اخیر وضعیت خوبی نداشته و از آن مهمتر مسئله تورم و کاهش ارزش پول ملی بسیار مساله ساز شده و تامین معیشت طبقه متوسط، طبقه متوسط رو به پایین و طبقه پایین بسیار دشوار کرده است. البته فشار حداکثری در دوران ترامپ نقش زیادی در کوچک شدن و ضربه زدن به اقتصاد ایران داشت. دیگری بحث فرهنگی و مباحث ذهنی هست که ما با ادبیات جدیدی به اسم دهه هشتادیها مواجه ایم که شروع کننده این اعتراضات بودند. به نظر می رسد دهه هشتادی ها ارتباطشان با نسلهای گذشته ایران به دلایلی خوب وصل نشده و درک و فهمشان از ارزشها بسیار متفاوت است. ما اینجا شکاف نسلی داریم، البته همه دهه هشتادیها این گونه نیستند، زیرا ما دهه هشتادیهایی داریم که با ارزشهای ملی و مذهبی ارتباط قدرتمندی دارند، مسئله بعدی مسئله شبکههای اجتماعی است، چون نسل جدید به تعبیری فرزندان شبکههای اجتماعی هستند. در شبکههای اجتماعی حکمرانی با سبک زندگی غربی تعریف شده است. برای همین یک شکاف نسلی و فاصله بین ارزشها و باورها داریم. آنان می خواهند ابراز هویت کرده، صدایشان شنیده شده و به رسمیت شناخته شوند. این موضوع ذیل درگذشت خانم مهسا امینی اتفاق افتاد. در ارتباط با بخش دوم سوالتان باید بگویم ریشه اصلی این اتفاق کاملا به شعارهای اجتماعی مربوط بوده و اقتصاد در وهله بعدی قرار می گیرد. شاید به تعبیری بشود گفت که در ناخودآگاه این اعتراضات، ممکن است دلایل اقتصادی نهفته باشد، ولی چیزی که ابتدا مردم می خواستند با آن هم دردی کنند، مسائل اجتماعی و فوت خانم امینی است در شعارها می بینید. از این رو شاید اکتفا کردن به این شعارها برای تحلیل موضوع کافی نباشد.
به نظر شما مطالبات این معترضان چیست و آیا همه این معترضان یکسان هستند؟
خیر؛ شکلهای متفاوتی دارند یعنی چیزهایی که در روزهای اول اتفاق افتاد با آن چیزهایی که حداقل در یک هفته اخیر دارد اتفاق می افتد متفاوت است؛ روزهای اول یک نوع همدردی با اتفاقی بود که رخ داده بود اما هرچه جلوتر رفت افرادی وارد این موضوع شدند که شبکههای سازمان یافته داشتند و اساسا اعتراضات را تبدیل به اغتشاش کردند و به سمت ساختارشکنی و رفتارهای خشن رفتند.
چرا بر اساس وعده های داده شده قانون تعیین محلی برای بیان اعتراض ها و آیین نامه های مربوطه تعیین نمی شود؟
طبیعی است که باید بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی، در نظام سیاسی اعتراضات سامان یابد تا اعتراضات درون سیستم، حل و فصل شود. در این که ما در این بخش حتما نیازمند آئین نامههای اجرایی و قوانین پایین دستی هستیم تردیدی نیست و شما دیدید که رؤسای سه قوه روی این موضوع تاکید کردند، اما اینکه چگونه اجرا شود یک بحث کاملا تخصصی و طبیعی است که شاید در کوتاه مدت نشود برای آن راه حل پیدا کرد. بخشی که به میدان مربوط می شود و آنچه که در خیایانها اتفاق افتاد طبیعی است که هرچه جلوتر رفتیم جدا کردن این دوتا سختتر شد و همه ما به این باور داریم مردمی که قصدشان ساختارشکنی نیست و صرفا اعتراضاتی دارند با کسانی که حرفهای این کار را می کنند متفاوت هستند، ولی در میدان ممکن است این ایجاد تمایز مقداری سخت شود. ما هرچقدر بتوانیم مهارتمان را برای تمیز این دو مساله افزایش دهیم، شیوه برخورد هم سهل تر می شود. البته یک راه حل هم این است که امنیت اعتراضات را با سپردن مسئولیت اعتراضات و ساماندهی آن به احزاب بسپاریم. من فکر می کنم باید بتوانیم برای آن راه حل ساختاری پیدا کنیم.
شکاف میان طیف قالیباف و پایداری ها/در لباس انقلابی گری بحران می آفرینند/صدای جوانان شنیده نشد
سعید آجرلو مدیرمسئول روزنامه صبح نو
ما با یکسری دو قطبی سازی مواجه بودیم، نقش نخبگان حاکمیتی تحت عنوان انقلابی گری و غیر حاکمیتی در این باره چه بود؟
طبیعتا کسانی که در لباس سوپرانقلابی هستند و حرفهای رادیکال می زنند مورد نقد هستند چون آن ها دارند دو قطبی سازی را افزایش می دهند و بحران درست می کنند اما نخبگان در این مقطع باید از روز اول ضمن بیان نظراتشان مردم را به آرامش دعوت می کردند و از التهابات کم می کردند، آن ها می توانستند بین انتقاد و اعتراضاتشان با اغتشاش در بخش اجتماعی تمایز قائل شوند تا جلوی التهاب بیشتر را بگیرند. یعنی اگر کسی با لباس انقلابی گری حرفهای رادیکال و تندی در مورد دو قطبی سازی زده حتما علیه منافع ملی عمل کرده و مقصر است، از آن طرف کسانی که می توانستند آرامش را برقرار کنند اما وارد فضا سازیها شدند و افکار عمومی را تهییج و امنیت را دچار مشکل کردند که به نظر من نباید نادیده گرفته شوند. این مساله در آسیب شناسی موضوع حتما باید لحاظ شود، چون نخبهها ، سلبریتیها و چهرههای سرشناسی داشتیم که از روزهای اول می توانستند ضمن اعتراض و همدردی، فضا را آرام کنند.
با توجه به تجربه های سال های ۸۸ ، ۹۶ و ۹۸ برای بیرون رفتن از بحران چه می توان کرد؟
باید نهادهای مدنی و سیاسی و احزاب را به عنوان نهادهای واسط بین مردم و دولت تقویت کنیم، مسئله کارآمدی، حل مشکلات اقتصادی و رفاه، مسئله مهمی است، مسئله گفت و گو با نسل جدید و اقناع کردن و به رسمیت شناختن دغدغهها و حرفهایش مسئله خیلی جدی است. همچنین به شدت نیاز داریم یکبار برای همیشه، در مورد تاریخ و جایگاه ایران توضیح دهیم. چقدر از جوانان ما می دانند که وضعیت ما در سال ۱۳۰۱ در آستانه حکومت پهلوی با سال ۱۴۰۱ چه تفاوتهایی دارد؟ یعنی ما نگرش بلند مدت و فرایندی به موضوع ایران نداریم و کاملا داریم پروژهای و کوتاه مدت به آن نگاه می کنیم. نسل جدید ما به دلیل کم کاریهایی که نهادهای آموزشی، فرهنگی و حتی رسانهای داشتند نتوانستند این ارتباط را برقرار کنند و برای آن ها نه حرف درستی زده شده و نه صدای آن ها شنیده شده است، پس این ارتباط باید برقرار شود.
جواد مرشدی
خبرآنلاین
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: دهه هشتادی ها دو قطبی سازی انقلابی گری نسل جدید گفت و گو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۱۷۲۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسئله مردم نرخ رشد نقدینگی نیست، مردم تورم را میبینند
در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و بهنوعی دولت در بازار پول بهعنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است.
به گزارش هممیهن، به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است.
در ادامه گفتگو با داود سوری استاد سابق دانشگاه شریف را میخوانید:
در دو سالونیم گذشته تلاشهای دولت جهت کنترل تورم نتیجه نداده و تورم از کنترل رشد نقدینگی تاثیر نپذیرفته؛ به نظر شما علت چیست؟
خیلی سخت است که بتوان قضاوت کرد. رابطه رشد نقدینگی و تورم رابطه کوتاهمدتی نیست که به محض کاهش رشد نقدینگی در تورم کاهش اتفاق بیفتد. انتظار میرود اگر کنترل نقدینگی تداوم پیدا کند در آینده نرخ تورم هم کنترل شود. نکتهای که باید توجه کرد این است که کیفیت کاهش نقدینگی به چه صورت بوده است.
آنچه مشخص است اینکه در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و به نوعی دولت در بازار پول به عنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است. به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است. به هر حال باید منتظر ماند و دید نتیجه کاهش روند رشد نقدینگی در سال آتی چگونه خواهد شد.
یعنی سال ۱۴۰۴ باید منتظر تاثیر بر نرخ تورم باشیم؟
نمیتوانیم یک رابطه یک به یک بین تورم و نقدینگی داشته باشیم. نرخ تورم میتواند از جای دیگر هم افزایش پیدا کند. با این وجود به نظر میرسد سال بعد باید اثرات کاهش نقدینگی را دید. البته نرخ اعلامی بانک مرکزی بهطور متوسط در یک سال ۵۲ درصد اعلام شده در حالیکه این نرخ تورم در فروردین ۸۰ درصد بوده و تا اسفند به ۳۸ درصد رسیده است. از این رو یک روند کاهش وجود داشته و اگر مشکلی پیش نیاید سال بعد میتواند بر نرخ تورم مؤثر باشد.
شاید اشاره ابراهیم رئیسی که اخیراً گفته اقتصاددانها متوجه کاری که دولت برای کنترل نقدینگی کرده میشوند همین موضوع است.
چیزی که مهم است اینکه نتیجه سیاستها را باید در عمل ببینیم. واقعیت این است که بسیاری از آمارها منتشر نمیشود و آمارهای منتشر شده نیز از دقت کافی برخوردار نیستند؛ لذا نمیتوان قضاوت درستی داشت. ولی میدانیم که تورم وجود دارد. قیمتها را میبینیم که مدام در حال افزایش است.
بحث درآمدها و رشد اقتصادی را میبینیم. اگر سیاستها در این شاخصها نمود پیدا نکند نمیشود درباره مؤثر بودن سیاستها صحبت کرد. مسئله مردم که نرخ رشد نقدینگی نیست. نرخ رشد نقدینگی را ما به دهان مردم انداختیم. مردم تورم را میبینند. حالا از هر جا که میخواهد ظاهر شود. برای مردم چه اهمیتی دارد نرخ رشد نقدینگی چقدر است. آنها تورم را نگاه میکنند.
در نرخ تورم چه سهمی میتوانیم برای تورم انتظاری قائل شویم؟ مسئولان در گفتههایشان بر غیررسمی بودن قیمتها و تورمهای غیرواقعی و انتظاری بارها تاکید میکنند.
انتظارات قاعدتاً تاثیرات کوتاهمدت دارد. ممکن است اتفاقی بیفتد و شوکی وارد شود و برای مردم انتظاراتی شکل بگیرد، اما مدتی که گذشت اثر آن اتفاق از بین میرود. ولی وقتی یک پدیدهای ادامهدار است نمیتوان به انتظار تفسیر کرد. آنچه ما الان آموختهایم و آن را انتظار مینامیم این است که فرآیند سیاستگذاری و کیفیت سیاستگذاری بهگونهای بوده که هر سال منتظر بدتر شدن شرایط هستیم.
این را آموختهایم که اگر امروز کالایی را خریداری کنیم صرفه بیشتری دارد تا اینکه سال بعد آن را بخریم. همه میدانیم که اگر ریال نگه داریم سال بعد زیان دیدهایم. این یک یادگیری است که طی سالیان متمادی شکل گرفته و همچنان این فرآیند در حال تداوم است.
هیچ علامتی نیز داده نمیشود که این مسیر ممکن است تغییر کند. نه کیفیت سیاستگذاری را رو به بهبود میبینیم و نه رفتارهایی که در جامعه صورت میپذیرد متفاوت میشود؛ بنابراین دلیلی ندارد که افراد آموختههای خود را تغییر دهند.